مفهوم واژه های موفقیت و ثروت برای مشتریان چیست ؟
بعضی از اعتبارهای بانکی باید صرف از بین بردن مشکلات ناشی از رکود اقتصادی می شد، و لیکن حتی قبل از اینکه رکود اقتصادی نیز رخ بدهد، تعداد قابل توجهی از مردم در مورد عادت زیاده خواهی خود دچار تفکر شده بودند، چرا که آنها از این پس بدنبال زندگی ساده تر و پیداکردن روش مصرف مناسب تری بودند بگونه ای که در طول این روند بشر و کره زمین آسیبی از طرف آنها نبینند.
چیزی که ما متوجه شدیم این بود که مردم کماکان بدنبال بدست آوردن ” بیشترین” هستند ولی این بار “بیشترین” صرفا مربوط به مادیات نمی شد ، بلکه آنها خواستار رسیدن به حس هدفمندی و رضایت خاطر بیشتری از زندگی خود هستند. برای بسیاری از افراد حس رضایت مورد بحث با کم کردن هزینه ها ایجاد می شود که ما آن را rightsizing می نامیم به این مفهوم که کارها با میزان متناسبی از آن چیزی که واقعا احتیاج است عملی گردد، نه کم و نه زیاد. در طول سال ۲۰۱۰ فرآیند پس انداز کردن، برای مردم خشنودی بیشتری نسبت به عادت ولخرجیهای سابق به ارمغان آورده است. ۸۷% آمریکائیها نظرشان این است که پس انداز کردن پول باعث ایجاد حس خوشایند در مورد خودشان می شود و تنها ۲۶% باقیمانده هستند که بدنبال خرید اقلام لوکس و گران قیمت هستند. بسیار جالب توجه است که میزان اشتیاق مردم نیز تا حد قابل توجهی تغییر پیدا کرده است. بطور مثال ۷۹% از مردم آمریکا افرادی که زندگی ساده ای دارند را مورد تحسین و احترام قرار می دهد و تنها ۱۵% مردم باقی می مانند که سبک زندگی لوکس را قبول دارند و می پسندند. اینکه مردم میزان مصرف خود را در زندگی کاهش می دهند فقط بدلیل این نیست که مجبور به انجام این کار هستند بلکه صرفه جوئی کردن باعث ایجاد حس رضایت اقتصادی آنها می شود. بسیاری از مردم از اینکه ضایعات کمتری در محیط اطراف خود تولید می کنند خرسند هستند و ۷۸% از مردم با این موضوع موافق هستند که اگر مردم زندگی ساده تری را از همان ابتدا برای خود ایجاد می کردند هم اکنون آسوده تر می توانستند به زندگی خود ادامه دهند. بسیاری از مردم در تلاش برای ساده زیستن هستند. زمانی مردم به این موضوع عقیده داشتند که داشتن اموال زیاد باعث زندگی خوب و راحت می شود در صورتیکه امروزه متوجه این امر شده اند که دارائی زیاد سبب گرفتاری و اسباب زحمت خواهد بود. در سالهای اخیر از هر ۱۰ نفر آمریکائی حدود ۶ نفر در فکر دور انداختن و کم کردن اشیاء خود هستند تا بتوانند زندگی و خانه خود را از حالت آشفتگی و بهم ریختگی بیرون بیاورند. از هر ۱۰ نفر ۴ نفر نیز در حال تطبیق دادن زندگی خود با این سبک هستند. چیزی که مهم است این می باشد که صرفه جوئی و استفاده درست به مفهوم محروم کردن خود نیست بلکه پیداکردن ایجاد تعادل و توازن در شیوه زندگی کردن می باشد. G.K اذعان دارد ۲ روش برای رسیدن به حد کفایت وجود دارد: روش اول ادامه دادن در مسیر انباشتن و ازدیاد اموال می باشد و روش دوم تمایل به سمت خواستن کمتر می باشد. برای مشتریان جدید انتخاب راحت است. آنها سبک زندگی پر مصرف را تجربه کرده اند و نتایج منفی آن را دیده اند. آنها معتقدند به عنوان یک جامعه، ما از نظر ذهنی ۷۶% و از نظر جسمی ۸۵% رشد کمتری داشته ایم و از هر ۱۰ نفر ۸ نفر نگران هستند که جامعه بسیار سطح نگر شده است و مردم فقط بروی مسائلی تاکید و تمرکز دارند که واقعا هیچ اهمیتی ندارند. بسیاری از مردم احساس می کنند بطور واقعی در حال هدردادن زندگی خود هستند و موضوع مهم این است که آنها نه تنها در مورد آثار منفی این مسائل در حال گله و شکایت کردن هستند بلکه بصورت فعال سعی در تغییردادن آنها نیز دارند. امروزه ۸۰% مردم در فرآیندهای خرید خود بسیار عاقلانه تر از آنچه که قبلا عادت داشته اند عمل می کنند و ۵۴% مردم توجه بیشتری به محیط اطراف خود دارند و در زمان خرید به تاثیری که کالای خریداری شده برروی محیط خواهد داشت دقت می کنند و بسیاری از مردم ادعا می کنند که حتی اگر و ضعیت اقتصادی به همان حالت سابق برگردد دیگر حاضر نیستند الگوی مصرف افراطی سابق خود را تکرار کنند. آنها بدنبال پیدا کردن راهی در پیش روی خود هستند که بطور واقعی فقط درارتباط با مسائل مهم زندگی باشند. در این محیط جدید، ثروتمند بودن به معنای داشتن یک زندگی پر از مفهوم و ذات می باشد. یک زندگی که عاری از هر نوع اموال و ابزار افراطی باشد. یک زندگی که تمرکز کمتری به انباشتن اموال داشته و توجه بیشتری روی جامعه ، ساده زیستی و هدف داشته باشد. حال به نظر شما چند نفر از میلیونرهای امروزی می توانند در بالای چنین لیستی قرار بگیرند؟