شاغلان بیکار !
همه ما برای یک بار هم که شده عکسهای واقعی یا کاریکاتورهای مرتبط با جدول حل کردن برخی کارمندان یا چرت زدن آنها را در محل کار دیده ایم. نه اینکه این اخلاق ناپسند تنها ویژه برخی کارمندان باشد بلکه با تلفن همراه بازی کردن برخی مدیران در همایشها، صحبتهای غیرکاری با یکدیگر در جلسات مهم، حاضر نشدن در محیط کار به بهانه های مختلف و بسیاری از اقدامات این چنینی، از جمله مشکلاتی است که نه تنها کارمندان بلکه مدیران را هم به خود دچارکرده است.
نمیدانم چرا؟ ولی تا زمانیکه شغلی پیدا نکرده ایم و مسئولیتی نداریم مدام از بیکاری گلایه میکنیم و به محض اینکه شغل مناسبی در اداره یا سازمانی پیدا کردیم شروع به فرار از مسئولیت میکنیم. البته باید بگویم این ویژگی شامل همه مدیران و کارمندان نمیشود و افراد مسئول و دلسوزی هم هستند که با همه تلاش خود در عرصه شغلی سعی میکنند مسئولیت خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند.
دلایل بسیاری برای بـروز این مشکل برشـمرده اند. ماننـد نداشتن توانـایی و تخصص شخص درکاری که انجـام میدهد، کافی نبودن حقوق وی به نسبت مسئولیتی که دارد، نبود برنامه های تشویقی و تنبیهی برای ایجاد انگیزه در عرصه کار، تناسب نداشتن فعالیت شخص با روحیات و خلقیات وی و … !
برخی کارمندان در زمینه کاری که انجام میدهند تخصص ندارند. این گروه معمولاً همانهایی هستندکه با پارتی بازی سرکارآمده اند نه با ضوابط و قوانین سازمانی! به همین دلیل، نداشتن توانایی و مهارت از یک سو و دلگرمی به حمایت معرف خود از طرف دیگر باعث میشود دل به کار ندهند و در اداره فقط وقت بگذرانند و آخر ماه حقوق خود را بگیرند.
برخی دیگر از شاغلان فکر میکنند حقوقی که دریافت میکنند با میزان کاری که انجام میدهند تناسبی ندارد و به خیال خود با کم کاری میخواهند این نبود تناسب را تعدیل کنند. هم چنین سیاستهای تشویقی و تنبیهی در محیط کار اهمیت زیادی دارد. زیرا وقتی اشخاص به این نتیجه برسند افرادی که کار مفیدی انجام نمیدهند و وقت کشی میکنند با شخصی که تمام وقت و انرژی خود را بر فعالیت تعریف شده اش می گذارد از نظر حقوق و مزایا یکسان هستند انگیزه خود را برای کار از دست میدهند. از طرف دیگر توجه به روحیات افراد در انتخاب و گزینش آنها اهمیت زیادی دارد. از نظر روان شناسی افراد در زمینه کاری به هشت گروه تقسیم میشوند؛ رئیس،کارکنان اجرایی، ارزیاب ناظـر، شکل دهندگان کـه افـرادی چالش برانگیز و پویا هستند و تحت فشار سخت کار میکنند و شجاعت و انگیزه لازم را برای رویارویی و حل مشکلات دارند، افراد خلاق و مبتکر، جست و جوگران منابع، کارگران و افرادی سختکوش و منظم که کارشان را در موعد مقرر به پایان میرسانند.
حال درمحیط کاری ممکن است کسی که قابلیت نیروی اجـرایی را دارد نقش ارزیاب و ناظر را برعهده گیرد یا شخصی که توانایی ریاست دارد در جمع کـارگران مشغول به کار شـود و برعکس ! این چنین است که مدیران و کارمندان از محیط کاری خـود ناراضی اند، اربـاب رجوع جواب سربالا میگیرد و از این اداره به آن اداره سرگـردان می شود و در نهایت، سطح کیفی یک مجموعه زیر سئوال میرود.